
بازتعریف خلاقیت در دنیای مدرن
والری جاردون، مدیر اجرایی شرکت IA Interior Architects، معتقد است که در دنیای امروز، خلق چیزی کاملاً بدیع و نو بهندرت ممکن است. دلیل آن چیست؟ سرعت بالای تحولات جهانی، دسترسی گسترده به حجم عظیمی از اطلاعات و کپیبرداری مداوم از ایدهها. به گفته او، اکنون زمان آن فرا رسیده که خلاقیت در معماری و طراحی را بهصورت علمی و مبتنی بر دادهها بازتعریف کنیم.
چگونه سیستمی برای تحلیل اطلاعات طراحی میکنید؟
من بهطور رسمی در زمینه پیشبینی استراتژیک آموزش دیدهام و در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری بر دیدگاههای آیندهنگرانه متمرکز شدهام. این رویکرد بر این ایده استوار است که با رصد نشانهها و روندهای کلان، میتوانید بهتدریج الگوهایی بسازید و سؤالاتی درباره تعامل این روندها با یکدیگر مطرح کنید. این روش به شما امکان میدهد تناقضها و جنبههای غیرمنتظره یا کمتر آشکار را بررسی کنید. برای مثال، سؤالی که این روزها ذهن بسیاری را مشغول کرده، این است: «آینده کار چگونه خواهد بود؟» پاسخ به این سؤال زمانی آسانتر میشود که به اتفاقات دنیای اطراف خود با دقت نگاه کنید. من برای جمعآوری این نشانهها از چارچوب PESTEL استفاده میکنم که مخففی است برای تحلیل روندهای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فناوری ، زیستمحیطی و قانونی . من به موضوعاتی توجه میکنم که لزوماً در رسانههای اصلی برجسته نیستند و سپس بررسی میکنم که این عوامل چگونه یکدیگر را تحت تأثیر قرار میدهند یا همپوشانی دارند تا پاسخهایی معنادار برای مشتریانمان بیابم.
این نظم علمی و ریاضیوار که شاید در نگاه اول با خلاقیت در تضاد به نظر برسد، در واقع بسیار ارزشمند است. این ساختار به شما اجازه میدهد حجم زیادی از دادهها را وارد کنید و آنها را به شکلی ترکیب کنید که زیر فشار اطلاعات غرق نشوید.
چگونه با روندهای جامعه همگام میشوید؟
به نظرم اکثر افراد، حتی بدون اینکه خودشان متوجه باشند، به نشانههایی از اطرافشان واکنش نشان میدهند؛ مثلاً با پین کردن ایدهها در پینترست، نشانهگذاری پستها یا ذخیره محتوا در اینستاگرام. شما چیزی را ذخیره میکنید چون بهنوعی شما را تحت تأثیر قرار داده، جرقهای در ذهنتان زده و با خود گفتهاید: «باید این را به خاطر بسپارم.» اما چند بار واقعاً به آن بازمیگردید؟ ذخیرهسازی دیجیتال در دنیای امروز مثل آشپزی با زودپز است: تنظیمش میکنید و فراموشش میکنید. این زوال دیجیتال باعث میشود که به ندرت به عقب برگردیم و چیزهای جالبی را که آموختهایم مرور کنیم.
برای مقابله با این مشکل، من همه چیز را در یک فایل اکسل با لینکها و خلاصههای کلی ثبت میکنم. سپس بهطور منظم به آن بازمیگردم و آنچه ذخیره کردهام را بازبینی میکنم. در این فرآیند، به این فکر میکنم که این ایدهها چگونه ممکن است با هم در تضاد باشند یا یکدیگر را تکمیل کنند. جمعآوری و نشانهگذاری دادهها کافی نیست؛ باید با دقت و سختگیری به آنها بازگردید و روش کار با آنها را بررسی کنید.
ایدههایی که میتوانند آینده طراحی را شکل دهند
من به اتفاقاتی که در دنیای هنر و علم رخ میدهد، توجه ویژهای دارم و منابع را برای یافتن داستانهای غیرمعمول و غیرعادی جستوجو میکنم، نه چیزهای روزمره. بهتازگی مقالهای را نشانهگذاری کردم درباره دانشمندان ایتالیایی که برای اولین بار موفق شدند نور خالص را منجمد کنند و آن را به حالت جامد درآورند؛ پیشرفتی شگفتانگیز در فیزیک کوانتومی. نمیدانم این کشف دقیقاً چه معنایی برای ما خواهد داشت یا آیا در حال حاضر برای همه قابل لمس است، اما قطعاً پتانسیل تأثیرگذاری بر آینده را دارد.
آیا مقاومتی در برابر این رویکرد علمی به خلاقیت وجود دارد؟
مقاومت به معنای واقعی کلمه نه، اما این رویکرد همچنان غیرمعمول تلقی میشود. از کودکی به ما آموختهاند که یا فردی با ذهنیت نیمکره راست (خلاق) هستید یا نیمکره چپ (منطقی)، و این دو نمیتوانند همزمان در یک نفر وجود داشته باشند. اما علم این نظریه را رد کرده است. مغز ما همیشه بهطور کامل فعال است، فقط برخی فعالیتها یک سمت را کمی بیشتر از دیگری درگیر میکنند. به دلیل این تفکر قدیمی که خلاقیت و علم در تضادند، هنوز افرادی هستند که نمیپذیرند این دو میتوانند همزمان وجود داشته باشند. اما حقیقت این است که اگر اجازه دهیم، این دو میتوانند یکدیگر را تقویت کنند. هیچ راه درست یا غلطی برای خلاق بودن وجود ندارد.
والری جاردون، مدیر اجرایی IA Interior Architects، معتقد است که خلاقیت در دنیای امروز به هر چیزی که برای شما بهعنوان یک فرد کارساز باشد، بستگی دارد. او میگوید: «اگر در خلق ایدهها به بنبست برسید، کافی است از جای خود بلند شوید، کاری انجام دهید و به دنیای اطراف نگاه کنید تا الهام بگیرید. باید درخت را تکان دهید و ذهنتان را از فشار آزاد کنید.» به اعتقاد او، خلق چیزی کاملاً بدیع در این روزها بسیار دشوار است، زیرا همهچیز در نهایت چرخشی تازه بر ایدههای پیشین است. جاردون تأکید میکند که نوآوری همیشه به معنای ارائه چیزی کاملاً متفاوت نیست، بلکه گاهی فقط به تفکر متفاوت نیاز دارد. او میافزاید: «وقتی به یک ایده جدید نگاه میکنید، اغلب با خود میگویید: من هم میتوانستم به این فکر کنم.»
نمونهای از فرآیند تحلیلی برای رصد روندها
جاردون تجربهای از این رویکرد را به اشتراک میگذارد: «سال گذشته مقاله سفیدی نوشتم تا این فرآیند را به گروهی از مشتریان نشان دهم. ما تمام سیگنالهای چارچوب PESTEL (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیستمحیطی و قانونی) را که رصد کرده بودم، بررسی کردیم و به این پرداختیم که این روندها چگونه میتوانند با نیازها و خواستههای مردم مرتبط شوند.»
او برای مشتریانش تمرینهایی طراحی میکند که بر هشت بُعد رفاه تمرکز دارند: «ما از خود میپرسیم برای متعادل بودن به چه چیزی نیاز داریم؟ سپس نشانهها را جمعآوری کردیم، آنها را به هم مرتبط ساختیم و دریافتیم که میتوانیم از این بینشها در طراحی فضاها استفاده کنیم.» بهعنوان مثال، او به این سؤال میپردازد که چه عنصر جالبی میتوان به یک ساختمان افزود تا مالکان بتوانند مستأجران جدیدی را جذب کنند. جاردون توضیح میدهد: «امروزه آموزش به چالشی بزرگ تبدیل شده است. بسیاری از مردم آرزوی یادگیری دارند، اما هزینه و زمان مانع آنها میشود. در این میان، دانشگاهها دورههای آنلاین رایگان (MOOCs) ارائه کردهاند که از طریق آنها میتوانید به کلاسهای اساتید برجستهای مثل هاروارد دسترسی پیدا کنید.»
او ایدهای خلاقانه مطرح میکند: «چه میشود اگر در یکی از بخشهای ساختمان، فضایی برای یادگیری مبتنی بر جامعه ایجاد کنیم؟ بهجای اختصاص طبقه اول به خردهفروشی یا سالن غذاخوری، فضایی طراحی کنیم که افراد بتوانند در آن گرد هم آیند، دورههای آنلاین بخوانند و با هم شبکهسازی کنند. این محیط نهتنها یادگیری را تسهیل میکند، بلکه فرصتی برای تبادل ایدهها بین افراد از شرکتهای مختلف فراهم میآورد و میتواند به نوآوری در کسبوکارشان منجر شود. این فضا با تکیه بر محتوای رایگان آنلاین، بهصورت ساختاریافته، تجربهای منحصربهفرد از یادگیری و ارتباطسازی ارائه میدهد.»
آینده خلاقیت از نگاه جاردون
جاردون آینده خلاقیت را همچنان شگفتانگیز میبیند، اما چالشهایی را هم پیشبینی میکند: «سرقت ایدهها و مسائل مربوط به حق مؤلف ادامه خواهد داشت و گریزی از آن نیست. با این حال، ما بیش از پیش از ابزارهای فناوری و علم برای الهامگیری استفاده خواهیم کرد.» او به نقل از لیدویج ایدلکورت، پیشبین روندهای جهانی، اشاره میکند که برای اولین بار در دههها، خلاقان خودشان ابزارهایی را که نیاز دارند، میسازند: «بهطور تاریخی، یک هنرمند برای نقاشی فقط قلممو را برمیداشت، نه اینکه قلمموی جدیدی طراحی کند. اما حالا شاهد هنرمندانی هستیم که مثلاً دستگاهی برای چاپ شیشه با استفاده از شن و نور خورشید در بیابان ساختهاند. این نوآوری در ابزارسازی، با کمک فناوری، خلاقیت را به سطحی جدید میبرد.»
جاردون معتقد است که ذهنیت آیندهنگرانه چیز جدیدی نیست، اما همچنان در حال رشد است، زیرا مردم به دنبال پاسخهایی برای آیندهاند. او میگوید: «یکی از شگفتانگیزترین درسهایی که آموختهام این است که ما واقعاً در حال خلق آینده هستیم. طراحی، آینده را شکل میدهد. وقتی با یک مشتری کار میکنیم، نیازهایشان را درک میکنیم و فضایی خلق میکنیم که آنها را با چیزهایی که هنوز در جهان وجود ندارد، آشنا میکند. وقتی آنها میگویند ‘بله، این را میخواهیم’، ما مسیرشان را تغییر دادهایم.»
او در پایان تأکید میکند: «همه ما میتوانیم آینده را بسازیم. هرچه ذهنمان را بازتر کنیم و نشانهها را دقیقتر رصد کنیم، در این مسیر موفقتر خواهیم بود. آینده خلاقیت نهتنها به ابزارها و علم وابسته است، بلکه به توانایی ما در متفاوت فکر کردن و از دادهها به نفع تخیل استفاده کردن.»